هزار قصه رنگی در سیاهکل

هزار قصه رنگی در سیاهکل

زندگی، بهار را زیست که تابستان بیاید و تابستان را به انتها کشید تا روزهای طلایی پاییز را ببینید! در این روزهای بسیار مطبوع، اگر پا بر جاده بگذاری و به سرزمین‌های سبز شمال سفر کنی، جاده را باید بکشانی به سمت مه و باران در بلندی‌ها!

پس باید پا به پای ما سفر کنید که قصه را از دل زیبایی‌های سیاهکل آغاز ‌کنیم؛ آن هم از سیاهکل و جنگل‌هایش، مردانش، زنانش و مه و ابرهایش؛ مه که در کوچه پس کوچه‌های سیاهکل رها می‌شود، ما خود را به ابتدای جاده سیاهکل – دیلمان می‌رسانیم. سیاهکل، تاریخی دارد بس باشکوه، اما مقصد ما، بلندی‌های دیلمان است، درحالی که مه همچنان می‌آید و می‌رود بی‌قرار. سیاهکل را اگر به سمت شمال و شمال شرقی بکشانی، می‌شود لاهیجان. قصه را به شرق که برسانی، می‌رسی به لنگرود!

اما اگر از جنوب شرقی بروی، می‌شود املش زیبا که امروز مسافران زیادی دارد و اگر جاده را به سمت غرب ببری، می‌شود رشت، اما دل سیاهکل را رودخانه‌هایی چون «شیمرود» و «خرارود» جلا می‌دهد و جان می‌بخشد. وقت تنگ است و سیاهکل را به دیلمان باید بکشانی. دیلمان، تاریخ سیاهکل است. آل بویه که خاطرتان هست؟ همین جا در تاریخ ماندگار شدند. علاوه بر زیبایی‌های دیلمان، می‌توان خود را به روستای «اسپیلی» و «شاه شهیدان» هم کشید که زیبایی کم نظیری را به رخ می‌کشانند، هرچند ما وقت نداریم تا پا به پای قصه‌هایش شویم!

وقتی «لونک» را می‌بینیم

دیلمان را به بلندا می‌کشانی! دو سوی جاده تا چشم کار می‌کند، درخت است و بعد، خانه‌های شیروانی. هنوز هویت جنگل نشین‌ها به دست تبر سپرده نشده است تا ساختمان پشت ساختمان شانه بدهد به جای درختان سبز؛ هرچند کم قربانی نگرفته‌اند! جنگل تنگ شده است، اما این دیلمان است که الان پیش رویت قرار دارد. جنگل آنقدر تنگ شده که بتوان عمقش را دید؛ برخلاف سال های سال که خورشید نمی‌توانست خود را از لابه لای شاخه‌های تو در تو عبور دهد و به خاک جنگل برسد. الان مدتی است که سرانگشتان گرمش آشنای این سرزمین شده است. جاده، تن کوه را پیچ و تاب می دهد و بالا می رود. مسیر طولانی است و پراز خانه های روستایی. شاید همین مسأله، تو را از ادامه راه بازدارد، به ویژه این که آبشار لونک هم درهمین مسیر است و ممکن است با رسیدن به آبشار و سایه سارهایی که برای استراحت وجود دارد، پا پس بکشید وادامه ندهید، اما فریفته آبشار نشوید! زیبایی، جایی دورتر در انتظار شماست. بسیاری آرامش خویش را در همان بلندی‌ها یافته‌اند و در سال چند بار مسیر زندگی را به این سمت می‌کشند تا تنها برای یک لحظه به تماشای معجزه‌ای بنشینند که در عمق دره‌های این سرزمین رخ نشان می‌دهد.

لونک را می‌گذاریم و می‌رویم، مسیر در حریر مه ادامه می‌یابد. جاده را بازهم به بالا می‌کشانی؛ حالا مسافر جاده ای هستی که از دل آسمان می‌گذرد. دو سمت و سوی تو را، دریای ابرهای سفید دربر گرفته است. پس گذر می‌کنی از آسمان و ابرها را پشت سر می‌گذاری. به فاصله چند دقیقه، خورشید در دل چشمانمان می‌نشیند. با آسمانی آبی و یک تکه ابر. باورنمی‌کنی! نکند خواب دیده بودی! پس آن همه ابر چه شد؟ نه، ابرها در همان دره‌ها جا خوش کرده‌اند، تو اما دنیای ابرها را جا گذاشته‌ای و به خورشید رسیده‌ای. جاده را ادامه می‌دهی و دنیایی از تپه‌های سبز به رویت گشوده می‌شود؛ با چند کلبه چوبی زیبا که روی تپه‌ها پاشیده شده‌اند. دور، اما نزدیک هم!

چگونه به سیاهکل برویم؟

برای رسیدن به سیاهکل باید از کرج بگذری و به قزوین برسی و با عبور از لوشان و منجیل و رودبار، به رشت برسی و از آنجا لاهیجان را پشت سر بگذاری و سیاهکل را ببینی. یادت باشد که جاده سیاهکل به دیلمان، جای ویراژ دادن نیست! فریفته رانندگی خود نشوید. اگر با جاده این مسیر آشنا نباشی، دردسرساز است. علاوه بر مه که ناخودآگاه جاده را در برمی‌گیرد، حتی یک متری خودت را هم نمی‌بینی. از سیاهکل تا بلندی‌های دیلمان، 45 دقیقه باید راه بروی. پیچ‌های آن هم خطرناک است و باید با پیچ و تاب مسیر کنار بیایید. اگر زمان دارید، قبل از حرکت به دیلمان، می‌توانید در سیاهکل اتراق کنید که خانه‌های خوب و دنجی برای اقامت دارد.

مجله گردشگری و هتل و تور

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *