طبیعت ستیزی با یک مشت تخمه!
هر بار که در طول سفر دست در جیب میکند مشتی تخمه بیرون میآورد. با ولع آن را میشکند و پوستههایش را به هوا پرتاب میکند. پوستههای تخمه گاهی از پنجره خودرو به بیرون میافتد، گاهی به جوی آب. گاهی روی سبزی طبیعت و گاهی روی شنهای ماسههای داغ ساحل…، از این رفتار ابایی ندارد. هر بار یکی از جمع همسفرها با مهربانی تذکر میدهد که این کار باعث آلودگی محیطزیست میشود اما میگوید: «پوست تخمه و میوه هیچ مشکلی نداره. باد میبره. برمیگرده به طبیعت. خیالتون راحت!»
رای همسفر و شهروندی که آموخته رها کردن برخی از زبالههایی که قابل تجزیه در طبیعت هستند ایرادی ندارد، چطور میتوان درباره آلودگی بصری توضیح داد؟ چطور میتوان به او در قالب یک فرد بزرگسال آموخت که قرار گرفتن ناهمگون و ناهماهنگ رنگ، فرم و جنس در فضا و طبیعت، آلودگی بصری یا دیداری معنا میدهد و میتواند با نازیبا کردن چهره طبیعت، بر هم زدن چرخه محیطزیست و در نهایت تخریب آن مانع از انتقال حس آرامش و انرژی قابل انتظار شود…
شیوع چنین تفکری در میان گردشگران که رها کردن مواد غذایی و زبالههای تجزیهپذیر در طبیعت مشکلی ندارد، باعث شده است تا در سفر و گشت وگذار در کنار رودخانه، جنگل، ساحل و یا اغلب عرصههای طبیعی شاهد تلی از زبالههایی از جمله پوست مرکبات، هندوانه، تخمه و به طور کل مواد غذایی باشیم که در گروه مواد تجزیهپذیر قرار میگیرند. اگرچه قرار گرفتن بسیاری از انواع خوراک در این گروه کاملا درست است اما رها کردن آنها به هر دلیلی در طبیعت اقدامی ناشایست و جبرانناپذیر به شمار میآید. این نوع زبالهها برای طی روند تجزیه در طبیعت به بازه زمانی ۶ ماه تا یک سال نیاز دارند.
در این روزها به تناوب زبالههایی از این نوع روی یکدیگر تلنبار شده و علاوهبر جذب حشرات، مصرف توسط حیاتوحش و دام، راه افتادن شیرابهها و … که اثرات نامطلوب زیستمحیطی را به دنبال دارند، تا مدتها با ایجاد آلودگی بصری، چهره زیبای طبیعت را زخمی و نازیبا میکنند.
در ادبیات حرفهای محیطزیست و حوزه پسماندها، به این نوع زبالههایی که امکان تجزیه در طبیعت را دارند، «زبالههای زیستتخریبپذیر» میگویند. در واقع آنها زبالههایی هستند که به طور معمول از منابع گیاهی یا حیوانی نشأت میگیرند و امکان تخریب آنها وجود دارد.
در مواجهه با این موضوع جدا از گردشگران ناآگاه که با توجیه تجزیهپذیری صرف این نوع زبالهها، آنها را در طبیعت رها میکنند، برخی دیگر که از دانش نسبی نسبت به این موضوع برخوردار هستند، زبالههایی شامل پوست میوهها و مواد غذایی خود را در خاک محیط طبیعی مورد نظر دفن میکنند. در اینباره نیز ملاحظات بسیاری مدنظر است. (هرچند اختلافنظرهایی وجود دارد اما) [برخی] صاحبنظران زیستمحیطی آن را رد میکنند. آنها معتقدند با این کار چرخه تغذیه جانوران و حشرات بر همزده میشود. از سویی دیگر برخی متخصصان این حوزه باور دارند زبالههای تجزیهشونده اگر در خاکی دفن شود که از اکسیژن کافی برخوردار نباشد، گاز متان گلخانهای تولید میشود که پتانسیل گرمایشی آن ۸۶ برابر بیشتر از دیاکسیدکربن است و در نتیجه آسیب به مراتب بیشتری به محیطزیست وارد خواهد شد. از این رو بهترین رویکرد در مدیریت چنین زبالههایی در سفر، جمع کردن آنها و سپس ریختن در سطلهای زباله است.
اگرچه بسیاری از گردشگران از موضوع نبود سطلهای زباله کافی و یا انباشته بودن آنها از زبالههایی که به صورت منظم خالی نمیشود، گلایه دارند اما بیشک این موضوع از خطای گردشگری که زباله تجزیهپذیر و یا تجزیهناپذیر همانند بطریهای پلاستیکی، فلزی و سایر زبالههای خود را در طبیعت رها میکنند، نمیکاهد. از این رو حتما باید هنگام ورود به طبیعت، کمپ و یا اقامتهای کوتاهمدت به صورت مجهز وارد فضای طبیعی شوند و وسایل لازم برای جمعآوری زبالهها را همراه داشته باشند. به این معنا که گونی یا کیسه زباله ترجیحا قابل بازیافت برای جابهجایی زبالههایشان همراه خود ببرند و زبالهها را از محیط خارج کنند. گاهی باید کیلومترها با زبالههایی بدبو و غیرقابلتحمل همسفر شد تا فضای مناسبی برای رها کردن آنها یافت. در واقع باید مسئول زبالهای بود که تولیدکننده آن هستیم. باید گاهی بوی آزاردهنده آنها را ساعتها درخودرو و یا بین وسایلمان تحمل کنیم تا به محل مناسب برسانیم؛ چرا که ما مسئول ایجاد زبالههایمان هستیم و نسبت به طبیعتی که قرار است برای فرزندانمان و نسلهای آینده نیز باقی بماند مسئول خواهیم بود.»